معنی لقب ناصر خسرو

حل جدول

لقب ناصر خسرو

حجت، سید شاه ناصر خسرو، پیر کوهستان

حجت


مدفن ناصر خسرو

یمگان

واژه پیشنهادی

لقب ناصر خسرو

حجت


اثر ناصر خسرو

خوان الاخوان، زادالمسافرین

سعادت نامه

وجه دین


لقب ناصر فیض

حافیض


لقب خسرو ملک

تاج الدوله

فرهنگ فارسی آزاد

ناصر خسرو

ناصر خسرو (481- 394)، اَبُومُعین ناصرِ بنِ خسرو قُبادِیانی بلخی از حُکَماء و شعرای نامدار عصر غزنوی است. اسفار طولانی به شامات، حجاز و مصر نمود، اوائل حَنَفی بود، اواخر اسمعیلی گردید، از آثار مشهور وی «سفرنامه» است و «زادُ المسافرین» و دیوان اشعارش،

لغت نامه دهخدا

ناصر

ناصر. [ص ِ] (اِخ) ابن خسرو القبادیانی المروزی، مکنی به ابومعین. رجوع به ناصرخسرو شود.

ناصر. [ص ِ] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (مهذب الاسماء).

ناصر. [ص ِ] (ع ص، اِ) یاریگر. رهاننده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یاری دهنده. (السامی) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات). یاری کننده. (فرهنگ نظام). نصرت کننده. مددکار.فریادرس. معین. فیروزی دهنده. رفیق. همراه. (ناظم الاطباء). یار. یاور. ج، نصار. نصر. انصار:
جاودان شاد باد و در همه وقت
ناصرش ذوالجلال و الاکرام.
فرخی.
به طوع و طبع کند ناصر ترا یاری
به جان و تن ندهد حاسد ترا زنهار.
مسعودسعد.
ناصر ملت طراز، قاهر بدعت گداز
شاه خلیفه پناه، خسرو سلطان نشان.
خاقانی.
حافظ اعلام شرع ناصر دین رسول
کز مدد علم اوست نصرت حزب خدا.
خاقانی.
چون به سخن راستی آری به جای
ناصر گفتار تو باشد خدای.
نظامی.
نسل ایشان نیز هم بسیار شد
نور احمد ناصر آمدیار شد.
مولوی.
اگر از چشم همه خلق بیفتم سهل است
تو مپندار که مخذول ترا ناصر نیست.
سعدی.
قائم مقام ملک سلیمان و ناصر اهل ایمان. (گلستان). || آب که از دور آید و مدد کند سیل ها را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ج، نُصّار. نَصر. اَنصار. || راه گذر آب به سوی وادی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مجرای آب به سوی وادی ها. (از اقرب الموارد). مجرای آب به وادی. (فرهنگ نظام). مجری الماء الی الاودیه. (المنجد) (معجم متن اللغه). ج، نواصر. رجوع به نواصر شود. || پشته ٔ بزرگ به درازی یک کروه و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج). پشته ٔ بزرگ به درازای یک میل و مانند آن. (ناظم الاطباء). اعظم من التلعه یکون میلا او نحوه. (اقرب الموارد).

ناصر. [ص ِ] (اِخ) [الَ...] احمدبن ناصر الاطروش حسن بن علی. از پادشاهان طبرستان است و بعد از برادرش محمد الهادی به سلطنت رسید و پس از وی الثائرلدین اﷲ جعفربن محمدبن حسن بن عمر الاشرف امارت یافت و با مرگ وی به سال 345 هَ. ق. دولت ایشان پایان گرفت. رجوع به تاریخ الخلفاء ص 350 و نیز رجوع به ناصر الاطروش شود.


خسرو

خسرو. [خ ُ رَ / رُو] (اِخ) لقب انوشیروان پادشاه معروف ساسانی است. رجوع به خسرو انوشیروان شود.

معادل ابجد

لقب ناصر خسرو

1339

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری